«مورت رینی» ( دپ ) نویسنده داستانهای جنائی پر فروش و عامه پسند است. او از هنگامیکه «ایمی»، همسرش به او خیانت کرده و با مرد دیگری ارتباط برقرار کرده بهمراه سگش عازم کلبه ای دور افتاده در جنگل شده است. او امیدوار است تا با سرگرم کردن خود از طریق نوشتن یک رمان جنایی تازه، از فکر خیانت همسر سابقش رهایی یابد. داستانی که مورت مشغول نوشتن آن است درباره مردیست که همسر خائن خود را بقتل می رساند. در همین احوال ناگهان مرد قد بلند، عجیب و ترسناکی به اسم «جان شوتر» نزد مورت آمده و ادعا می کند فکر اصلی رمان جدید مورت متعلق به اوست و مورت ایده او را دزدیده است. او شروع به تهدید مورت می کند و مورت نیز که از تهدید شوتر دچار نگرانی شده کلانتر را خبر کرده و یک کاراگاه خصوصی را نیز برای مراقبت از خودش استخدام می کند. با کشته شدن سگ مورت و حوداث دیگر مشخص می شود که جان مورت واقعاً در خطر است...

دکتری بنام پینکوس (جروایس)، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می گردد. او می فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضا هایی هم دارند، مخصوصا فرانک هیلاری (کیلیر) که از او می خواهد از ازدواج همسر بیوه اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند...