TvPedia

هنگامی که یک بشقاب پرنده فضایی، "شان" (بره ناقلا) را می‌دزدد، بیتزر و دیگر گوسفندان مزرعه یک ماجراجویی جدید و بامزه را برای یافتن "شان" آغاز می‌کنند که سازمانی شوم به نام “فارماگدون" “شان" را دزدیده و …

"مسیری به سمت ادموند" داستان کشیشی به نام "کلو" که در حومه‌ی شهر دنور زندگی می‌کنه و عاشق زندگیشه، اما حمایت بی ریاش از یک دختر نوجوون شغلش را به خطر می‌اندازد. وقتی ارشد هیئت کلیسا از موقعیت آگاه میشنه ازش می‌خواد که دو هفته مرخصی بگیره و روی اقداماتش و اثرمخربی که نقشش در جامعه روحانیون می‌تونه داشته باشه فکر کنه. "کلو" از طریق ایمیل از این موضوع آگاه میشه و پریشان حال کوله پشتی ودوچرخه‌اش رو برمیداره و به جاده می‌زنه تا ببینه چه چیزی واقعا حقیقت داره. مسیر سفرش وقتی که به مسافر مرموزی به نام "لاری" وپدر مرده‌اش برمی‌خوره به سمت ادموند و اوکلاهاما تغییر می‌کنه. شک گرایی شدید "لاری" همراه با یه سری نشانه‌های عجیب و غریب باعث میشه "کلو" بیش‌تر از رابطه‌اش با اون دختر نوجوون واسش سوال پیش بیاد... "کلو" درگیر ماهیت عشق میشه.

«یازده یازده» یک طرفدار خرافاتی اشیا فضایی روی اعضای خانواده اش ریسک میکند تا رویای همیشگیش مبنی بر دزدیده شدن، به تحقق بپیوندد.

«سلام غریبه» یک پسر و دختر جوان درست مثل هزاران زوج تایلندی، در طول 9 روز تعطیلاتِ جشن سال نو تایلند به دلایل خاصی سفر به کره جنوبی را انتخاب می‌کنند. آنها همراه با هم عازم این سفر نمیشوند اما سرنوشت باعث میشود همراه هم به زادگاهشان برگردند.

«هیولای دریا» یک قایق ماهیگیری به اسم سولیتا، شبانه به یک طوفان برمیخورد و اسکیپر ویل مککنا شاهد حمله موجودی عجیب به خدمه قایق، جویی میباشد. آنها به لنگرگاه بازمیگردند اما ویل برای پرداخت بدهیش به صاحب قبلی قایق، روی، به مشکل برمیخورد. جمعیت ماهی ها رو به کاهش است و آردن که یک زیست شناس میباشد، روی دلایل احتمالی آن تحقیق میکند. در همین اثنی، دختر ویل، کارلی، کلید کلبه پدرش را که در نزدیکی جزیره است، دزدیده تا به همراه دوست پسرش دنی و دوستانش ارین و درو برای گذارندن آخر هفته به جزیره بروند. هرچند درو توسط موجودی از عمق دریا در لنگرگاه کشته و جسدش توسط ویل و آردن پیدا می شود. کارلی، دنی و ارین بی خبر از اتفاقی که برای دوستشان افتاده و بدون درو به جزیره سفر میکنند. خیلی زود ارین توسط آن موجود کشته و دنی توسط نوزاد خزنده گاز گرفته میشود. کارلی و دنی به دنبال پناهگاهی می گردند اما به دام موجودات می افتند. ویل و آردن متوجه میشوند که موجودات عمیق دریایی، بسیار خطرناک بوده و بعد از اینکه تحت حملات مهلک قرار میگیرند، برای کمک به کارلی، راهی جزیره می شوند.

«ژست خوب» داستان فیلم در زمان حال و در بروکلین اتفاق می افتد و یک کمدی لطیف درباره زن جوان تنبل اما زیبا و جذابیست که از مردها سوءاستفاده میکند تا زندگی راحت تری داشته باشد اما پس از آنکه مردی را زیادی تحت فشار قرار می دهد، بالاخره متوجه می شود که با قبول مسئولیت خودش می تواند زندگی خوشبخت تری داشته باشد و به آدمهایی که به او، به چشم یک هدف آسان نگاه میکنند، تکیه نکند.

«دنیل اسلاس» وی سعی می‌کند در اجراهای خود تا جای ممکن از خط قرمزها گذر کند و حقایق زندگی و دنیای امروزی را با زبانی تند و در عین حال بامزه بیان کند. همین موضوع باعث شد تا در یکی از اجراهای دوگانۀ خود برای Netflix با نام Jigsaw (جورچین) سروصدای زیادی به‌پا کند و به معروفیتی بین‌المللی دست یابد و اولین اجرای ویژۀ خود برای شبکۀ HBO را به دست آورد. این اجرا که X نام دارد، در همان‌جایی که اجرای «جورچین» را انجام داد یعنی تماشاخانۀ اِنمور در سیدنی ضبط شده است.

یک روباه قطب شمال در اتاق خدمات یک سرویس تحویل بسته کار می کند، اما وقتی می خواهد تحویل را انجام دهد...

فیلم داستان یک دانش‌آموز کلاس‌هشتمی (با بازی السی فیشر) است در هفته پایانی مدرسه پیش از رفتن به دبیرستان. او در موقعیت‌های اجتماعی دچار اضطراب می‌شود اما در ویدئوهایی که در وبلاگش منتشر می‌کند، توصیه‌هایی دربارهٔ زندگی می‌کند.

"جو براكسون" كسی میباشد كه شانس دوم آزادی به او داده می شود بعد از اینکه در محاکمه قبلی او نقضی بوجود می آید...