TvPedia

داستان یک گروه ویژه در شهر جاکارتا پایتخت اندونزی که باید طی یک عملیات وارد یک بلوک آپارتمانی شوند و خطرناک‌ترین خلافکار کشور را دستگیر کنند امّا...

«جان ویک» قاتل افسانه‌ای با خود عهد بسته که از دنیای قتل و جنایت بازنشسته شود، اما زمانی که گانگستری ایتالیایی با یک نشان خاص به سراغش می‌رود، مجبور می‌شود عهد خود را بشکند و وارد بازی خطرناک و خونینی شود...

مردی تنها و مرموز به نام «جان ویک» در گذشته یک آدم‌کش حرفه‌ای بوده و مدتیست که بازنشسته شده است. هنگامی که گروهی از خلافکاران سگ باوفای او را می‌کشند باعث عصبانیت این قاتل زخم خورده می‌شوند و مجدداً جان ویک افسانه‌ای دست به اسلحه می‌برد...

فیلمی با الهام از واقعیت درباره یکی از بزرگترین سرقت‌های تاریخ آمریکا که گروهی از سارقان تلاش می‌کنند تا به یک بانک محلی دستبرد بزنند و حدود 30 میلیون دلار پولی که تصور می‌کنند مطعلق به رئیس جمهور نیکسون هست را به سرقت ببرند امّا...

پنی و ژوزفین دو کلاهبردار زن هستند که یکی فقیر و دیگری بسیار ثروتمند است. این دو با هم متحد می‌شوند تا به مردان بدکار و فاسد درس عبرت بزرگی بدهند...

بتمن پس از یک غیبت ده ساله بازگشته است در حالی که مقامات میخواهند او را دستگیر کنند بتمن در پی متوقف کردن مردی که قرار است به بانک فدرال دستبرد بزند است…

داستان در مورد خانواده ای است که به شکل غیر منتظره درگیر یک جرم می شوند و مرد خانواده تلاش می کند تا خانواده اش را از نیمه‌ی تاریک قانون نجات دهد...

جوانی مرموز و گوشه‌گیر به نام «تائه شیک» یک مغازه امانت فروشی را اداره میکند و تنها دوست و رابطه‌ی او با دنیای بیرون دختر کوچکی در همسایگی او به نام «سوءمی» است. یک روز که سوءمی ربوده می‌شود و اتفاقی تلخ برای او می‌اُفتد، تائه شیک ناراحت و عصبانی به دنبال مسببین این حادثه می‌رود و وارد بازی خطرناک و خونینی می‌شود...

مردی به نام «سردار خان» قسم می‌خورد تا انتقام خون پدرش را از مخوف‌ترین مرد شهر بگیرد امّا درگیری‌ها بین گروه‌های گنگستری فراتر از حد تصور ادامه پیدا می‌کند...

اوسامو یک کارگر معمولی ساختمان است، اما درواقع خرج زندگی خود را با فروش اجناسی که با پسرش شوتا از فروشگا‌ه‌ها می‌دزدند، به دست‌ می‌آورد. همسر او، نوبویو در یک خشک‌شویی کار می‌کند و چیزهایی که در جیب مشتری‌ها جا مانده است را، می‌دزدد. او زن بسیار احساساتی است که به زندگی مشترکش علاقه زیادی دارد.دختر نوجوان آن‌ها، آکی با کار در شوهای ناجوری در شهر، سهم خود را در تأمین مخارج خانواده انجام می‌دهد. مادربزرگ آن‌ها، هاتسو معتاد به بازی با دستگاه‌های شرط‌بندی پاچینکو است. در روزی سرد، وقتی اوسامو و شوتا پس از دزدی از فروشگاهی به خانه برمی‌گشتند، دختر کوچکی را می‌بینند که از سرما می‌لرزید. اوسامو تصمیم می‌گیرد دختر بی‌پناه را برای چند روزی به خانه بیاورد. بر بدن کودک نشانه‌هایی از خشونت وجود دارد و شب‌ها تختش را خیس می‌کند. قلب پیر و شرور اوسامو برای این کودک نرم می‌شود و با وجود دیدن خبر گم‌شدن او در تلویزیون، تصمیم می‌گیرد که یوری را برای همیشه پیش خود نگه دارند و به او راه‌های دزدی را یاد دهند...