TvPedia

"سارق" داستان برنیس"برنی" رودنبر را روایت می‌کند، سرگرمی برنی دزدی‌ از خونه‌ها بوده، و کتاب‌فروشی ای را هم اداره می‌کند. دوستش کارل هالفر آرایشگر سگ بوده، بعد از یه سرقت موفقیت‌آمیز، می‌فهمد که در خونه‌ای که ازش دزدی کرده، جسدی وجود دارد. حالا به خاطر اینکه وی تنها کسی‌ بوده که در صحنه‌ی جرم حضور داشته باید از مهارت‌های مجرمانه‌اش برای مبرا کردن خودش از قتل و سرقت استفاده کند.

"زنده ماندن" روایتگر داستانی واقعی و بی نظیر از هواپیمای تیم راگبی اروگوئه که در وسط کوه های آند سقوط می کنند، و تمایل بی اندازه ای که برای بقا و زنده ماندن دارند.با وجود آذوقه ای ناچیز و هوای به شدت یخبندان، آن ها مجبورند برای زنده ماندن هرچیزی و هرکاری را امتحان کنند.

یک دلال هنری آمریکایی برای بازدید از یک اثر هنری به کشور زادگاهش آلمان می‌رود اما مجذوب تبلیغات نازی می‌شود و...

هنگامی که یک بشقاب پرنده فضایی، "شان" (بره ناقلا) را می‌دزدد، بیتزر و دیگر گوسفندان مزرعه یک ماجراجویی جدید و بامزه را برای یافتن "شان" آغاز می‌کنند که سازمانی شوم به نام “فارماگدون" “شان" را دزدیده و …

"همزاد" داستان با کشته شدن مرموز یک سناتور آمریکایی همراه با علامت مخصوص قاتل افسانه‌ای جماهیر شوروی به نام "کَشِس" آغاز می‌شود ، مامور بازنشسته‌ی سیا "پائول شفردسون" و یک مامور تازه کار اف‌بی‌آی "بن گری" را بر سر حل کردن این پرونده قرار می‌دهند، "شفردسونی" که تمام زندگی حرفه‌ای خود را بر سر تعقیب این قاتل گذاشته بود و اطمینان دارد که مدت‌ها پیش دخل او را آورده است، ولی حالا رئیس سابقش" تام هایلند" او را مجبور به حل کردن این پرونده می کند. "گری" کسی که پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد خود را بر پایه‌ی تعقیب قاتل شوروی توسط "شفردسون" گذاشته است، اطمینان دارد که "کَشِس" دوباره زنده شده است.

«به نام تو» رادهی یک جوان هندی از طبقه پایین و فقیر است که همیشه بدنبال دعوا با دیگران است. او در یک دعوا، به خاطر ضربه به سر به بیمارستان می افتد و دچار فراموشی می شود. در همین اوضاع زنی از طبقه مرفه دوباره وارد زندگیش می شود که قبلا رادهی عاشق او بوده.

"مسیری به سمت ادموند" داستان کشیشی به نام "کلو" که در حومه‌ی شهر دنور زندگی می‌کنه و عاشق زندگیشه، اما حمایت بی ریاش از یک دختر نوجوون شغلش را به خطر می‌اندازد. وقتی ارشد هیئت کلیسا از موقعیت آگاه میشنه ازش می‌خواد که دو هفته مرخصی بگیره و روی اقداماتش و اثرمخربی که نقشش در جامعه روحانیون می‌تونه داشته باشه فکر کنه. "کلو" از طریق ایمیل از این موضوع آگاه میشه و پریشان حال کوله پشتی ودوچرخه‌اش رو برمیداره و به جاده می‌زنه تا ببینه چه چیزی واقعا حقیقت داره. مسیر سفرش وقتی که به مسافر مرموزی به نام "لاری" وپدر مرده‌اش برمی‌خوره به سمت ادموند و اوکلاهاما تغییر می‌کنه. شک گرایی شدید "لاری" همراه با یه سری نشانه‌های عجیب و غریب باعث میشه "کلو" بیش‌تر از رابطه‌اش با اون دختر نوجوون واسش سوال پیش بیاد... "کلو" درگیر ماهیت عشق میشه.

در جزیره‌ای دورافتاده در اواخر قرن 18، یک نقاش مجبور می‌شود تا پرتره‌ای از عروسی یک زن جوان بکشد امّا...

«ورونیکا گوئرین» در این فیلم که براساس داستان واقعیست، ورونیکا گوئرین که یک خبرنگار تحقیقاتی برای یک روزنامه ایرلندی است. هنگامی که تجارت مواد باعث خون و خونریزی میشود، گوئرین تصمیم میگرد عاملین ماجرا را پیدا کند.او از پایینترین رده که معتادین هستند شروع میکند و بعد به خبرچینی شکاک به اسم جان ترینور میرسد. ترینور او را به جان گیلیگان، رییس بی رحم عملیات می رساند، کسی که از سرک کشی گوئرین خوشش نمی اید.

"برو" یه گروه هاکس باستینگ، تیمی را تشکیل میدهند تا در جنگل‌های ویسکی تفریح کنند و در طول مسیرشان با گروهی نظامی مهاجم که با یک خانواده‌‌ی بسیار منزوی در جنگ و ستیز هستن، روبرو می شوند.